88 فکر می‌کنند “دانلود فیکشن گلهای کاغذی

  1. واقعا از خواندنش لذت بردم و کاملا واضح بود که از ذهنی با تخیلی قوی الهام گرفته شده ! ولی اگر بعضی قسمت ها با زبان عامیانه ننوشته بودید خارق العاده میشد !

  2. بهترین چیزی که تو تمامه عمرم خوندم و برام هیچ وقت کم رنگ نمیشه و با هربار خوندنش برام ،جذابیتی مثله اولین بار رو داره
    واقعا بی نظیر ترین چیزی هست که تا الان تو زندگیم خوندم .
    و بازم ازتون خیلی متشکرم که نوشتید این داستانو تا بتونیم بخونیمش
    ارزوم اینه چاپ بشه تا همه بتونن همچین چیز عالی رو بخونن و داشته باشنش

    • یکی از بهترینایی بود ک خوندم واقعا حیفه باید چاپ بشه ب صورت کتاب حتما این مسیرو ادامه بده من اشک ریختم با این فیکشن و دنیای جدیدو رو نشون داد ب خیلیاهم معرفی کردم موفق باشی همیشه ممنون ازت ♡

  3. بی نظیر؟محشر؟فوق العاده؟ نه هیچ کلمه ای نیست که بتونه توصیفش کنه! واقعا نیست…❤ به نظر من هر نویسنده ای با هر میزان تجربه ای لیاقت اینو داره که نوشته هاش خونده بشن به خاطر همین من اثرِ اکثر نویسنده ها رو میخونم ولی این فیکشن بسیاااار متفاوت و پرمحتوا بود….خیلی منو تحت تاثیر گذاشت. بهترین فیکشنی بود که تا حالا خوندم. خواهش میکنم بازم بنویس❤

  4. یکی از قوی ترین چیزایی بود که خوندم لطفا به همین روند کارتون تحلیل موزیک ویدیو ها و فیکشن ها با قدرت ادامه بدین و بدونین خیلیا هستن که کاراتونو درک میکنن و هیچوقت تو راهتون ناامید نشین مرسی واسه همه کاراتون

      • محشر بود الان تمومش کردم ولی هنوز گنگم و از خیلی جیزا سر در نیاوردم و سرم فجیع درد میکنه میشه لطفا بگید این اطلاعات و از کجا به دست آوردید مثلا فاوست،زئوس و میشه کتاب های فلسفی که خوندید رو معرفی کنید و آخرش رشته تحصیلتون چیه

        • رشته تحصیلی من در هنرستان هنرهای نمایشی بود و در حال حاضر آزاد مشغول مطالعه و تحقیق هستم. اطلاعات هم بصورت پراکنده به دست میارم . گاه مقاله گاه کتاب

          ممنونم از محبت شما

  5. بعد از خوندن یه فن فیکشن بی محتوا و پوچ تصمیم گرفتم که دیگه هیچوقت فن فیکشن نخونم چون اعتقاد داشتم فن فیکشن ها هدف اصلی گروه ها رو نادیده گرفتن و دارن فن هارو به بیراهه میکشونن و خوندن فن فیکشن های کاپلی با تخیلات و توصیفات آنچنانی واقعا فقط وقت تلف کردن بود اما تعداد انگشت شمار فن فیک خوندم که بسیار زیبا و با مفهوم بودن و یکی از اون فن فیک ها ، گل های کاغذی بود. تنها فن فیکی که از نظر من ارزش چندبار خوندن رو داشت . واقعا عالی بود و امیدوارم با همین قلم جادوییتون به مسیرتون ادمه بدید . به جرعت میتونم بگم تحلیلاتون کامل ترین تحلیل های فارسی زبان هستند.
    با آرزوی موفقیت

    • سلام ^^
      راستش رو بخواید همیشه در این فکر بودم که فن فیک نویسی از نویسندگی جدا نیست و نباید بر این فرض گرفت که فن فیک باید ساده یا بی محتوا باشه چون فن فیکشن اصلا مفهومش این نیست. بلکه قرار دادن کاراکتر های مشخص شده در موقعیتی هست بجز اونچه که در واقعیت هستن.
      خیلی از اینکه داستان بنده رو خوندید متشکرم و خرسندم که مورد پسندتون واقع شده 🙂

  6. تقریبا یک سال و نیم پیش این داستان رو خوندم … اون موقع فهمیدم کسایی هم هستن که فن فیکشن رو یه بازی بچگانه نمیبینن !! اولین بار که خوندمش توی یه فضای گنگ و تهی قرار گرفته بودم اما توی دومین بار با خوندنش گریه کردم … نمیدونم چرا اما داستان اونقدر نوستالژیک و یادآور خاطره‌های ناشناخته برای من بود که نتونستم خودم رو کنترل کنم ..‌.
    ازت ممنونم بابت نوشتن !!
    امیدوارم توی کارهای بعدیت هم موفق باشی !!

    • خیلی از اینکه عواطفتون رو با بنده درمیون میگذارید متشکرم واقعا باعث خوشحالی و دلگرمی بنده ست.
      ^^ بیشتر تلاش میکنم 🙂
      شما هم موفق باشید

    • یکی از قشنگ ترین و سنگین ترین فیک هایی بود که خوندم امیدوارم همیشه موفق باشی . امید وارم همه باهاش آشنا بشن ❤

  7. سلام دوست عزیز
    فیکشن بسیار زیبایی نوشتی باورم نمیشه کسی بتونه به این خوبی فیکشن فلسفی بنویسه
    من با خوندن فیکشنت دست از نوشتن کشیدم بنظرم باید بیشتر کتاب بخونم تا بنویسم و جالب تر از اون اینکه که تو از لحاظ نوشتاری خیلی به من هستی و باورم نمیشه که تو دنیای سوفی و کیمیاگر ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد و … خونده باشی کمتر کسی پیدا میشه که از این جور داستان ها تو فیکشنش استفاده کنه و خوشحالم که تو استفاده کردی مهم تر از اون اینکه اون الهه های یونانی من از بچگی دوسشون داشتم برا همین به دلم نشست.موفق باشی دوست عزیز.
    خوشحال میشم در موردت بدونم:))))

    • سپاس و درود بیهمتا خدمت شما دوست ارجمند و مهررو.
      از خواندن تک تک جملاتتون دلگرم شدم و امیدی شد تا نیرومند تر ادامه بدم به کارهام.
      صادقانه امیددارم شما هم در باب نویسندگی موفق و پیروز باشید. این خیلی خوبه که سلیقه های نزدیکی داشته باشیم. خرسند و خشنود شدم سپاسگزار و دوستدار شما ۳>

  8. واقعا محشر بود. انقدر داستانش جذابه که یه لحظه هم نتونستم از خوندنش دست بکشم.جملات و اسم هایی که از اشخاص مختلف به کار برده بودین عالی بودن و منو مشتاق کرده که درموردشون ببشتر مطالعه کنم.
    جدا از همه اینا من باید ازتون تشکر کنم من هیچ برنامه ای برای آیندم نداشتم و نمیدونستم هدفم چیه و یه جورابی تهی بودم ولی بعد خوندن این داستان یه هدف خاصی پیدا کردم. از صمیم قلب ازتون تشکر میکنم.

    • صادقانه نمیدونم چگونه باید ازتون سپساگزاری کنم یا لطفتون رو جبران کنم، بسیار خرسند و شادمانم که چنین حسی داشتید. ۳>
      این برای من بسیار ارزشمنده که داستانم تونسته چنین تاثیری رو داشته باشه. بینهایت متشکرم دوست مهربانم

  9. واقعا از خوندن کاراتون لذت می برم کارتون خیلی خوبه خسته نباشید فقط من بی صبرانه منتظر فیکشنای بعدی تونم تصمیم دارین بازم بنویسین???

    بازم میگم شما عالیین

    • درود دوست مهربان و عزیزم. بسیار از حمایت و همراهیتون سپاسگزار و خشنودم.
      حتما کارهام رو ادامه خواهم داد.
      بزودی تمام محبت هاتون رو جبران خواهم کرد ۳>

  10. سلام دوست عزیزم. احتمالا میدونی که چقدر دنیای جدیدی رو با این کتاب تجربه کردم و میدونی که چقدر هربار خوندنش برام درس جدیدی رو در چنته داره. یادم میاد بعد از خوندن این ناخوداگاه شروع کردم به تحلیلش و یادم میاد که تو چطور افکارت رو مثل ابی روان باهام درمیون گذاشتی. تتانیای عزیزم میدونم یادته که درمورد ماز ها صحبت میکردیم؛ مدتی میگذره ولی من تازه میفهمم و تازه این مازی رو که توش گیر افتادم درک میکنم. ای کاش که هممون بتونیم از این مازها بیرون بریم. اون بیرون شاید هیچ ازادی ای نباشه؛ ولی من کسی نیستم که بشینم و اجازه بدم موجودات وحشتناک توی ماز کم کم بیان و مارو با خودشون ببرن و تو یادها دفن کنن.
    متاسفانه بعد از اینکه دلت اکانت کردی دیگه پیدات نکردم ولی خیلی خوشحالم میکنی اگر دلت بخواد دوباره بهم پی ام بدی تا بازهم دوباره افکارمون رو به اشتراک بذاریم. هرچند احتمالا برای دلت اکانت کردن دلیلی داشتی ولی به هرحال این ایدی منه @mrrya

    • سلام دوست ارجمندم. بسیار دلتنگتون بودم. تمام مکالماتمون رو یادمه و خوشحالم که درک میکنید که منظورم از ماز ها چی بوده.
      دوست خوب من باید پوزش بطلبم که انقدر در پاسخ دادن تاخیر کردم اما دسترسی ای به کامنت های سایتم نداشتم.
      اما الان خشنودم که قادرم باهاتون در ارتباط باشم ۳>
      سپاسگزارم

  11. واقعاً نمی دونم چی باید بگم از وقتی شروع به خوندنش کردم حتی نمی تونم حرف بزنم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم شاید قوی ترین چیزی بود که خوندم. خیلی خوشحالم که شما که این قدر ذهن و تخیلات قوی دارید اون ها رو می نویسید و مرحبا که ایقدر هنرمندید.

    • درود و سپاس دوست عزیزم.
      بسیار خرسند و خشنود شدم. از محبت و همراهیتون نهایت تشکر رو میکنم.
      سپاسگزارم. به امید بهتر شدنم در این زمینه و جبران لطفتون

      • خیلی خوبید شما
        من فکر میکردم همه به مسخره گرفتن فیک نوشتن رو
        لطفا داستان رو جوری بنویسید که باب دله همه باشه مثل همین فیکِخیلی خوبه قلمتون:) دوست دارم کارهای منو هم بخونید و نظر بدید;) میتونید غمگین هم بنویسید؟؟؟همه قفلی میزنن روی کاپل های اصلی اما من دوستدارم فرعی هارو. و لطفا خواهشم اینه ازتون که درمورد بکسو(بکهیون و سوهو) هم بنویسید*-*

  12. سلام من این فیکشن رو خوندم و شگفت زده شدم چون باید نویسنده خوبی باشی ک بتونی اینجوری بنویسی خیلی خوب بود با اینکه بعضی از کلماتش سخت بود ومن ب زور میتونستم بخونم جالب بود، ولی دوس دارم بیشتر درباره فیکشن بدونم اصلا فیکشن ینی چی یا چرا فیکشن مینویسید؟ اصلا برام جالب بود. البته ببخشید ولی از وقتی ک خوندمش برام سوال پیش اومده

    • سلام دوست خوبم حالتون چطوره؟
      قبل از هرچیز بابت تاخیر در پاسخ پوزش میطلبم.
      از اینکه داستانم مورد پسندتون واقع شده بسیار خشنود و شادمان شدم.
      فن فیکشن در کلمه معنی ” تخیلات یک طرفدار ” رو میده، در حالت کلی به استفاده از “استخوان بندی چیزی که در واقعیت وجود داره، در یک فضای فرضی” رو فن فیکشن میگن.
      برای مثال شما طرفدار مجموعه ی هری پاتر هستید و قصد دارید یک ورژن تازه ازش رو خلق کنید اما از همون کاراکتر ها استفاده میکنید، مثلا بجای اینکه در آخر تنها ولدمورت بمیره، هری پاتر هم کشته بشه یا هری بتونه ولدمورت رو به خوب بودن هدایت کنه.
      در حالاتی هم میخواید یک داستان بنویسید که کاملا ساخته ی ذهن خودتونه ولی از بازیگر های هری پاتر استفاده میکنید، میتونه شخصیت ها و علاقه هاشون مثل همون هری پاتر باشه اما مثلا در یک دنیای فانتزی و تخیلی باشن یا در یک دنیایی که کاملا رئال هست و جادویی وجود نداره.
      گاهی هم میتونید صرفا از چهره ی یک شخص استفاده کنید، مثلا من فقط از جسم بیون بکهیون و لوهان استفاده کردم نه از اخلاق یا شخصیتی که در دنیای واقعی دارن.
      هر فن فیکشنی میتونه ژانر مخصوص خودش رو داشته باشه و شما باید بدونید دنبال چه چیزی میگردید، چیزی که باعث میشه فن فیکشن جالب باشه دیدن شخصیت محبوبمون در یک موقعیت کاملا متفاوت و فرضیه، درست مثل فیلم و سریال.
      سپاسگزارم ۳>

  13. سلام من واقعا فیکتون رو دوست داشتم مخصوصا فلسفه ها و عکس های هر قسمت من همیشه قبل از خوندن فیک ها اول پوسترشونو نگاه می کنم به نظرم پوستر تون عالی بود همین طور عکس هایی مربوط به هرقسمت لطافا میشه بهم بگین چطوری پوسترتون رو درست میکنین و من از هرکسی پرسیدم یا میگه خواننده ها براش پوستر درست می کنن یا میگه نمی تونم بهت بگم میشه لطفا شما راهنمایم کنین اخه یکی از دوستانم به تازگی شروع به نوشتن فیک رده و منم بخاطر اینکه بهش کمک کنم دنبال پوستر های عالی می گردم و از نویسند هاشون می خوام که بهم بگن چطوری پوسترا رو درست می کنن لطفا لطفا بگین باپه برنامه ای و پطوری پوسترا تون رو درست می کنین خواهشا نگین که یه رازه ممنون می شم اگه راهنمایم کنین و یه چیز دیگه تحلیل هاتون هم عالیه و همین طور اطلاعاتتون ببخشید زیاد حرف زدم من پرحرفم دیگه ببخشید و یه خواهش دیگه بگین عکسای بین هر قسمت رو از کجا پیدا می کنین چون واقعا عکسا رو دوست داشتم

    • سلام دوست خوبم. سپاسگزارم از لطف و همراهی شما ❤

      پوستر کارهای منو، خواهرم درست میکنه. با فوتوشاپ

      منبع عکس ها هم پایین خود پوسترها درج شده

  14. وای فوق العاده بود
    خیلی متفاوت بود و واقعا از طرز نوشتنتون و طرز فکرتون خیلی خوشم میاد
    من عاشق همچین نوشته هایی هستم
    لطفا در اینده فیک های بیشتری بنویسید چون واقعا حرف ندارن
    فقط میتونم بگم فوق العاده هستین

  15. سلام ممنون که نوشتی:)
    این فیک فیکیه که مانندش در عرصه ی فیکشن نویسی پیدا نخواهد شد. من کتاب هایی با موضوع روانشناسی و فلسفه زیاد خواندم ولی واقعا از خواندن این کتاب لذت بردم. از اینکه هر صفحه متوجه نمیشدم منظور چیه لذت بردم. گاهی از شدت درک نکردن مطالب سردرد میگرفتم! ولی برای بار دوم که خواندم باعث شد برای بار سوم و چهارم هم بخوانم. واقعا لذت بردم ممنون:)

  16. تتانیا عزیز
    بابت فیک واقعا خوشحالم ک پیداش کردم..مثله غذای روحم شده
    ولی میتونی یه لینک از پی دی اف کتاب باغ عدن رو بهم بدی؟من زیاد دنبالش گشتم..و بی نتیجه بود..
    و بقیه کتابایه منبع..اگه مشکلی نیست..بازم ممنون♡

    • سلام دوست خوبم ❤

      کتاب باغ عدن ارنست همینگوی نیمه کارست شاید به همین خاطر موجود نیست اما کتاب دمیان در چنلم موجود هست : tetania

  17. سلام می خواستم بگم عالی بود. احتمالا اینو زیاد شنیدی ولی واقعا به جز این کلمه چیز دیگه ای به ذهنم نمیاد. بعضی جاها از شدت هیجان واقعا نفسم می گرفت مخصوصا اونجایی که فهمید ژان لومر نویسنده خودش بوده. چی بگم واقعا کتاب متفاوتی بود انقدر که من بعضی جاهاشو تو دفترم برای خودم نوشتم و هرچند روزی یه بار اونا رو می خونم. واقعا چقدر حیفه که این کتاب چاپ نشده چون احتمالا من خودم سه چهارتاشو برای خودم و دوستام می خریدم. من کتاب های دیگتونو نخوندم ولی امیدوارم و یجورایی مطمینم اونا هم عالین. و اینکه واقعا جزو محدود کتاب هایی بود که به هیچ وجه نمی دونستم و نمی تونستم حدس بزنم آخرش چیه. اینکه از اساطیر استفاده کرده بودبن واقعا برای من جدید بود و به اونا علاقه مندم کرد. راستی ببخشید خیلی حرف زدم و اینکه می دونم خیلی پررو ام ولی میشه سنتونو بدونم. واقعا خیلی دلم می خواد بدونم این حجم از خلاقیت از ذهن یه آدم چند ساله تراوش کرده. بازم مرسی.

    • سلام دوست مهربان و ارجمندم. حالتون چطوره؟
      زمانی که گلهای کاغذی رو نوشتم هفده ساله بودم و اکنون بیست و یکساله هستم. هرآنگاه که برمیگردم و به داستانم نگاه میکنم هم از نظرات پر محبت شما دوستانم خشنود میشم و هم به خودم یادآوری میکنم که باید بیش از پیش کوشش کنم. چراکه گلهای کاغذی اکنون حکم کودکی رها شده داره برام و من باید این کودک رو تا آخر پیش ببرم و یک مادر خوب باشم.
      اگر خدا بخواد توانم رو جمع کنم و با ویرایش و چاپ داستانم پاسخگوی مهر و لطف شما باشم. سپاس و قدردانی مرا بپذیرید ^^

  18. دفعه ی اولی که این فیکشن رو خوندم حدودا ۲ سال پیش بود.هیچ وقت یادم نمیره هربار شروع میکردم به خوندن از دنیای خودم جدا میشدم و به جهان ناشناخته و فوق العاده ی داستان میرفتم جوری که ساعت ها میگذشت و من اصلا متوجه نمی شدم.وقتی خوندنش رو تموم کردم نزدیک غروب بود عرق سرد نشسته بود رو صورتم و کل وجودم از حیرت یخ زده بود!اون موقع دراز کشیدم و تا نصفه شب به سقف خیره بودم و ذهنم شدیدا درگیر بود!حتی تا چند ماه بعدش!گذشت و امروز بعد از ۲ سال دوباره خوندمش و انگار برای بار اول بود و من بازهم واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.گلهای کاغذی رو هیچوقت فراموش نمیکنم.واقعا زبان ما قاصره از توصیف زیبایی و حیرت انگیز بودنش!و من افتخار میکنم به شما و تا حالا به چند نفر گل های کاغذی رو معرفی کردم و همه حیرت کردن از اینکه چطور انقدر زیبا و عجیب این شخصیت ها رو کنار هم گذاشتید و فضاسازی های فوق العاده ای که داستان داشت به نظرم به راحتی قوه ی تخیل هرکسی رو به کار میندازه و اونقدر واقعی به نظر میاد که احساس میکنی خودت هم در ماجرا حضور داشتی!امیدوارم به زبان های مختلف دنیا ترجمه بشه و همه بتونن لذت ببرن چون واقعا لیاقتشو داره!!امیدوارم پاینده و موفق باشین و روز به روز کارهای جدیدتری ازتون بخونیم و لذت ببریم♡

    • درود و سپاس دوست مهربان و ارجمندم. ادامه دادن و کوشش من همیشه ازبرای مهر و محبت بی اندازه ی شما دوستان بوده که با خوندن جملاتتون دلگرم و خشنود گشتم. از اینکه بنده رو لایق این همه لطف دیدید متشکرم، و بیش از پیش کوشش خواهم کرد تا قادر باشم بهتر از گذشته کار کنم. با خرسندی و شادمانی از شما بینهایت سپاسگزارم ۳>

  19. واااای انقدررررر سرش گریه کردممممم. خانوادم وضعیت منو میدیدن میخندیدن و اگه بخوام توصیفش کنم خیلییییییی قشنگ بود تقریبا به همه توصیه خوندنشو کردم. قلمت عالیه بازم از این فیکا بنویس

  20. تتانیای عزیزم مرسی که وقت ارزشمندتو رو میذاری تا مثل همیشه عالی از اب دربیاد من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و به خاطر هوش خلاقت تحسینت میکنم . کاش شرایط طوری بود که این فیک به یه فیلم فوق العاده تبدیل بشه که این یکی از غیر ممکنای غیر ممکنه

  21. ببین من وقتی این فیکشن رو می خوندم بیشتر جملات و حرفا رو درک نمی کردم حدود۹۹درصدشون رو چون اولین نوشته ای بود که من با این سبک خوندم البته نمیدونم اسم سبک نوشتنت همچنان چیه ولی همون ۱درصدی رو که فهمیدم انقدر منو به نوشتت علاقه مند کرد که همون روز ۵ بار دیگه خوندمش نوشته هات خیلی برام تاثیر گذاره خوش حال می شم اگه نوشته ی بیشتری ازت مطالعه کنم

    • خیلی از خوندن نظر ارزشمندتون خرسند و شادمان شدم. بسیار سپاسگزارم از اینکه با وجود کاستی ها و دشواری ها من رو همراهی و حمایت میکنید. پروژه های زیادی در راه هست. امیدوارم بتونم مجددا پاسخگوی محبت هایتان باشم.

  22. ترسناک بود ولی فوق العاده…
    دوست دارم چندتا سوال درمورد فیکشنتون بپرسم اما فک کنم بهتر باشه اول فیکشن های دگ تون رو هم بخونم، شاید جواب سوال هام رو پیدا کردم….
    ممنون از اینکه افکار عمیق و پر مفهومتون رو با ما ب اشتراک میذارید

    • بسیار از وقتی که صرف مطالعه ی داستانم گذاشتید سپاسمندم. امیدوارم داستان های دیگم هم مورد پسندتون واقع بشه ^^ متشکرم

  23. تتانیای عزیز جدا از خوندن این رمان لذت بردم و اونقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که وقتی تمومش کردم فقط اشک ریختم هیچ نویسنده ای این حس رو بهم نداده بود مخصوصا صحنه ی مرگ بکهیون رو دقیقا تصور کردم و اشکم دراومد نمیدونم چون بکهیون رو خیلی دوست داشتم یا فقط به عنوان شخیت رمان اما هرچی که بود اولش بخاطر اون این رمانو شروع کردم
    واقعیتش خیلی باهوش هستی و برای من بسیار قابل احترامی واقعا از ته دلم خوشحالم که آدمی مثل تو پیدا کردم از این به بعد کارهاتو دنبال میکنم

    • بسیار از خوندن نظر ارزشمندتون سپاسگزار و شادمان شدم ^^ من هم خوشحالم که داستانم مورد پسندتون واقع شده، در آینده تلاش میکنم بهتر از اینها بنویسم. از آشنایی با شما خرسند گشتم. سپاس فراوان.

  24. سلام تتانیا عزیر.امیدوارم حالت خوب باشه
    نمیدونم باید دریاره فیک چی بگم من این فیک رو پارسال خوندم و تا الان شاید بیشتر از ده بار خونده باشمش و اینکه من خیلی دوست دارم ک دیالوگ های فیک هارو بنویسم ولی وقتی فکر میکنم میفهمم کل این فیک خودش دیالوگه
    واقعاااااااااااا قلم زیبایی داری. امروز این فیک رو برای بار دوازدهم خوندم و بازم قسمت هاییش رو متوجه نشدمخیلی دوست دارم ی نسخه از فیک رو به مشاورم بدم بخونه ولی بدلیل بعضی از قسمت های خیلیی کوچیک فیک میترسم همیچین کاری رو انجام بدم چون میخوام بدونم برداشت بقیه از این فیک چی هست و‌قتی فهمیدم فقط ۱۷سالت بوده ک این فیک‌رو نوشتی واقعا زبونم قاصره از هر کلمه ای.امیدوارم که بتونی این فیک رو چاپ کنی و اگه متوجه شمپک کتاب چاچ شده حتماا چند نسخه از این کتاب رو تهیه میکنم هم گل های کاغذی زیبا بود و هم شوالیه سفید.فقط سوالم اینه ک این دوتا فیک با هم مرتبطن یا فقط در دنیاهای موازی اتفاق میفتم.و اینکه اصلا اتفاقی ک برای بک و لوهان افتاده میتونه واقعیت داشته باشه؟و اینکه دیگه چه فیک هایی نوشتی؟بجز این دو فیک و چشم هایی ب رمگ راین و بخشش؟
    و در اخر بگم ک واقعااا ممنون ک وقت میزاری و فیک و تحلیل مینویسی واقعااااااااا ممنوننننننننن

  25. سلام تتانیا عزیر.امیدوارم حالت خوب باشه
    نمیدونم باید دریاره فیک چی بگم من این فیک رو پارسال خوندم و تا الان شاید بیشتر از ده بار خونده باشمش و اینکه من خیلی دوست دارم ک دیالوگ های فیک هارو بنویسم ولی وقتی فکر میکنم میفهمم کل این فیک خودش دیالوگه
    واقعاااااااااااا قلم زیبایی داری. امروز این فیک رو برای بار دوازدهم خوندم و بازم قسمت هاییش رو متوجه نشدمخیلی دوست دارم ی نسخه از فیک رو به مشاورم بدم بخونه ولی بدلیل بعضی از قسمت های خیلیی کوچیک فیک میترسم همیچین کاری رو انجام بدم چون میخوام بدونم برداشت بقیه از این فیک چی هست و‌قتی فهمیدم فقط ۱۷سالت بوده ک این فیک‌رو نوشتی واقعا زبونم قاصره از هر کلمه ای.امیدوارم که بتونی این فیک رو چاپ کنی و اگه متوجه شمپ که کتاب چاپ شده حتماا چند نسخه از این کتاب رو تهیه میکنم هم گل های کاغذی زیبا بود و هم شوالیه سفید.فقط سوالم اینه ک این دوتا فیک با هم مرتبطن یا فقط در دنیاهای موازی اتفاق میفتم.و اینکه اصلا اتفاقی ک برای بک و لوهان افتاده میتونه واقعیت داشته باشه؟و اینکه دیگه چه فیک هایی نوشتی؟بجز این دو فیک و چشم هایی ب رمگ راین و بخشش؟
    و در اخر بگم ک واقعااا ممنون ک وقت میزاری و فیک و تحلیل مینویسی واقعااااااااا ممنوننننننننن

  26. سلام
    من زیاد فیک نخوندم الان فیکی که شما نوشته بودید رو دیدم. نظرات رو خوندم و متوجه شدم که یک فیک ساده نیست و مثل اینکه محتویاتش یک چیز بیشتر از چند متنه سادست. اگر که میشه کمی اطلاعات درمورد فیکی که نوشتید بهم بدید که قبل از خوندن اون اگاهیه اولیه رو داشته باشم. ممنون

    • سلام دوست عزیز
      موضوع مطرح شده چیز پیچیده ای نیست
      اگر دربارش توضیح بدم داستان اسپویل میشه
      ضمن خواندن قابل درک و تفهیم هست

  27. سلام عزیزم خیلی ممنون میشم اگر کتابهای فلسفی ای که خوندی رو معرفی بکنی من تازه میخوام شروع بکنم به خوندن اینجور چیزا و به این سبک خیلی علاقه دارم اما برای کتابها نمیدونم چی بخونم از کی بخونم از کجا شروع کنم که گیج نشم و در واقع برام غیر قابل مفهوم و سنگین نباشه در ابتدا
    ممنون میشم اگر راهنماییم بکنی

  28. و سلامی دوباره!
    اگر امکانش هست،واقعا سپاس گزار خواهم شد که رمان و فیکشنی با این ژانر ها(مجموع ژانر های به کار برده شده در این فیکشن)معرفی کنید، (خیلی دوست دارم تمامی این ژآنر ها درش به کار برده شده باشه)
    این فیک باعث شد مدت ها به سوالاتی که “لوهان” از خودش میپرسد فکر کنم
    زمان مطالعه،احساس بدی داشتم اما نا خوشایند نبود…احساس کردم این حسی است که اگر نباشد(به وجود نیاید) عجیب است
    هنگام خواندن این فیکشن احساس گیجی مبهمی داشتم…طوری که بی اختیار چنگی لا به لای موهایم میزدم و یا بریده بریده نفس میکشیدم( و حتی بی اختیار گریه میکردم وشاید در اون لحظه نفس کشیدن اجباری بود)
    احساساتی خالی از اختیار…این رمان باعث شد به زندگی برگردم:)
    اومید واردم فیکشن هایی نظیز این(با این نوع ژانر و سبک) بنویسید
    و همین وطر دخواست اولم رو فراموش نکنید!
    و حالا که به اخر رسید باید بگم این تمام احساساتم نبود…خیلی هاش ناشناخت و بعضی ها غیر قابل وصف بود
    پیدا کردن این فیکشن یک معجزه بود….
    زمانی که به اهنگ یکشنبه ی غمگیم گوش میدادم احساس پوچی بهم دست داد
    زمانی که لوهان خودش رو سوزوند
    یک جورایی حسش کردم!

  29. من این فیک رو سالها پیش خوندم اما هیچ وقت هیچ وقت نه اسمش و نه داستانش از ذهنم بیرون نمیره♡بشدت بهش علاقه دارم
    یک سوال داشتم از نویسنده اینکه بازهم فیک دیگه ای نوشتید؟

  30. وای خدایا باورم نمیشه زمانی که خوندمش چهارده سالم بود و الان بیست سالمه،چقدر زمان زود میگذره و بعد از شیش سال هنوز فیک مورد علاقمه

  31. تتانیای عزیز سلام و وقتت بخیر 🙂
    فیکشن هات خیلی جذاب بودن و واقعا دوستشون دارم^_^
    اما یسوال!
    یادمه خیلی وقت پیش ها گفتی که حدود ۷ جلد فیک هستن و بهم مربوطن و ۳تاشو منتشر کردی.
    میتونی بگی سرنوشت اون ۴تا داستان دیگه چیشده؟
    بی صبرانه منتظر کارهای جذابت هستم چه تحلیل هات چه ترجه ها و چه فیکشن ها 🙂

  32. سلام دوست عزیز
    واقعا قلم زیبات رو تحسین میکنم و بابت داستان های زیبات متشکرم.
    و خواهشا اگر که فیکشن های دیگه ای داری بگو که ازکجا میتونیم اون‌ها رو پیدا کنیم،دوست دارم دوباره از قلم زیبات و خط داستان گم‌شده توی مه‌ات لذت ببرم 🙂

پاسخ دادن به Tetania لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *